رفیقم چی بگم بارونِ حالم
مثل اشکای من رو شونه ی تو
می ترسم سر بذارم روی دستات
یهو سقفش بریزه خونه ی تو
یه وقتایی چقد کم میشه مرهم
همون وقتا که دردِ دل زیاده
یه وقتایی میخوای دیوونه باشی
می بینی توی شهر عاقل زیاده
جدایی با جدایی فرق داره
یکی با عشق اومد خسته تن رفت
یکی اونِ که من از دست دادم
گمون کردم خودش از دست من رفت
گمون کردم خودش از دست من رفت
شکستن با شکستن فرق داره
گاهی بغضت شکسته چکه میشی
گاهی سنگی به شیشه ت میزنن که
با هر تکه هزاران تکه میشی
با هر تکه هزاران تکه میشی
چقد خالی شده آغوشم از عشق
مثل کوهی که از یک دشت میره
همین آهوی زیبای تو بیشه
زمستونم اگه برگشت میره
میرم دنبال ردپایی در جدایی...
ادامه مطلبما را در سایت جدایی دنبال می کنید
برچسب : جدایی, نویسنده : atlasi2 بازدید : 64 تاريخ : سه شنبه 31 مرداد 1396 ساعت: 21:26